اشتراکات لفظی تفکر اسلامی با تفکر غربی
این مفاهیمى که گفته شد- مفهوم عدالت، مفهوم آزادى، مفهوم تکریم انسان- با معانى اسلامىِ خودش مورد نظر ماست، نه با معانى غربى خودش. آزادى در منطق اسلامى معنائى دارد، غیر از آن معنائى که آزادى در منطق غرب دارد. تکریم انسان، احترام به انسان، ارزش دادن به انسانیتِ انسان در مفهوم اسلامى مغایر است با این مفهوم در معناى غربى و تلقى غربى. یکى از مشکلات ما در طول این سالها این بوده که افرادى آمدهاند مفاهیم اسلامى را با مفاهیم غربى ترجمه کردهاند، حرفهاى غربىها را تکرار کردهاند، دنبال تحقق آنها بودند؛ در حالى که انقلاب اسلامى براى این نیست. آزادى غربى در زمینهى اقتصاد، همین مطالبى است که مىبینید؛ همین «اقتصاد آدام اسمیتى» و رسیدن به این وضع دیکتاتورى اقتصادى موجود دنیا، که الان دارد انحلال و فروریختگى خودش را بتدریج نشان میدهد. مراد ما از آزادى که این نیست. آزادى انسانى به معناى آزادى اخلاقىِ بىبندوبارىِ فرهنگىِ غربى نیست. ما نباید براى اینکه خودمان را در چشم غربىها شیرین کنیم، دم از حرفى بزنیم که آنها میزنند؛ که حرفِ غلط است، باطل است و امروز دارد بطلان خودش را نشان میدهد. ما از احترام به انسان، احترام به زن حرف میزنیم؛ این نبایستى اشتباه بشود با آنچه که در غرب در زیر این مفاهیم ترجمه میشود و گفته میشود و بیان میشود. مفاهیم اسلامى مورد نظر است؛ عدالت با معناى اسلامى خود، آزادى با معناى اسلامى خود، کرامت انسان با معناى اسلامى خود؛ که اینها همه در اسلام روشن است، مبیّن است. غربىها هم براى خودشان یک حرفهائى دارند. در این زمینهها، در این ارزشگذارى، راه آنها، راه کج و منحرفى است.... پس منظور ما مفاهیمى است برگرفتهى از منطق اسلام و قرآن و آنچه که در معارف اسلامى است.